یـــاس کبــــــــــــــــود وبلاک شخصی جـــــــواد همتی آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان 1. چگونه میتوان امام زمان(عج) را شناخت؟ دوّمین شرط که مربوط به مدیریت و مدبریّت و شهامت و شجاعت در اجرای احکام الهی است، بیانی است که باز از وجود مبارک امام باقر سلام الله علیه رسیده است که یاران راستین ولی عصر و اصحاب آن حضرت، اَجری مِنْ لِیثْ وَ اَمضَی مِنْ سِنانْ (1). یعنی از شیر شجاع تر، و از نیزه تیز ترند. نمونه اینگونه از شهامتها را در دفاع مقدّس 8 ساله، مردم ایران اسلامی نشان دادهاند. زن و مرد، بزرگسال و میانسال و نوسال نشان دادند که برای حفظ دین میتوان از شیر با شجاعتتر بود، و از نیزه تیز تر بود، و هر گونه خطری را با جان خرید! پس اگر از نظر رشد فرهنگی به آن نِصاب راه یافتند، و از نظر شهامت و شجاعت به این نِصاب بار یافتند؛ آنگاه شرایط ظهور را تحصیل کردهاند. طنین دعوت مردم به مبدأ و معاد وقتی وجود مبارک ولی عصر أرواحنا فداه جلوه میکند، ندائی که طنین انداخت و ندائی که از آن حضرت به گوش عالمیان میرسد، این است: اُذَکِّرُکُمُ اللهْ أیُّهَا النّاسْ وَ مُقامَکُمْ بِینَ یَدَی رَبَّکُمْ (2). اوّلین حرف این است: مردم! من شما را به مبدأ و معاد که هُوَ الأوَّلُ وَ الآخِر(3) است، متذکّر میکنم. شما به یاد بیاورید خدا را که مبدأ آفرینش شماست، و به یاد بیاورید لحظهای که در حضور خدا حاضر میشوید برای پاسخ دادن به سئوالات الهی؛ که در برابر دستورات او چه کردهاید. اگر کسی مبدأ را متذکّر بود، و معاد را متذکّر بود؛ مشکل اخلاقی، حقوقی، فقهی و مانند آن نخواهد داشت. منشأ همه تیرگیها و تبهکاریهای ما غفلت از مبدأ و معاد است. لذا وجود مبارک ولی عصر أرواحنا فداه وقتی ظهور کرد، اوّلین سخنش این است: مردم! به یاد روز حساب باشید. اگر کسی بداند تمام کارها تحت حساب است، و در برابر هر فکر و اندیشهای که دارد باید پاسخگو باشد؛ در برابر هر قیام و رفتار و گفتار و نوشتاری که ارائه کرده است، باید جوابگو باشد؛ چنین انسانی جز بر اساس آیه سوره اسراء حرکت نمیکند که: رَبِّ اَدخِلْنِی مُدخَلَ صِدقْ وَ اَخرِجنِی مُخرَجَ صِدقْ (4). هر کاری که میخواهد وارد بشود به نام و یاد خدا، از آن کار بیرون بیاید به نام و یاد خدا. *گزیدهای از پیام گفتاری آیت الله جوادی آملی به بیست و ششمین سمینار سراسری فرهنگی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا باب سوم؛شما غائبید،نه ما ! وجود مبارک حضرت ولی عصر (عج) فرمود: آفتاب بالأخره هست، این ابر جلوی چشم شما را گرفته؛ شما غائبید،نه ما ! اینکه در جواب آن سئوال که در زمان غیبت از شما چگونه استفاده می کنند، فرمود : مثل آفتاب پشت ابر است؛ یعنی شما غائبید، نه ما ! بزرگانی که معارف روایات را به جد فهمیدند و باور کردند؛ گفتند: ما دو تا درس داریم؛ یک درس عمومی داریم که با این طلبه ها می رویم در مسجد و حسینیّه، درس می خوانیم. یک درس خصوصی هم داریم؛ هم بحث های ما و همشاگردی های ما دیگر اینها نیستند !بلکه یک تکه آهن است، یک تکه چوب است، یک تکه سنگ؛ ما چهارمی آنها هستیم. یک سنگ است و یک چوب است و یک آهن و من زید، چهارمی آنها. آن چوب چیست، آن سنگ چیست، آن آهن چیست که شما چهارمی آنها هستی ؟! می گویند : آن ( آهن ) همان است که و النّا له الحدید (۱)؛ اگر داودی بود و آهن سردی بود و آن آهن به دست داود نرم شد؛ نه قلب ما از آهن سخت تر است، نه وجود مبارک ولی عصر از داود کمتر است،پس چرا این دل را به او ندهیم و نرمش نکنیم ؟! ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا !! آن ( چوب ) کیست ؟ نه آن چوب چیست؛ آن چوب کیست ؟ آن چوب همین استنحنّانه است. این را هم شیعه نقل کرد، هم سنّی ! وجود مبارک پیغمبر (ص) به حالت ایستاده، به ستون چوبی مسجد مدینه تکیه می داد و سخنرانی می کرد. به حضرت عرض کردند : شما اگرایستاده، سخنرانی کنید، سختتان است، خسته می شوید؛ اجازه بدهید منبر تهیّه کنیم، اجازه فرمودند؛ منبر ۳ پله ای تهیه شد. مستمعین هم حاضر، وجود مبارک پیغمبر از این ستون به طرف این منبر حرکت کرد. دیدند این ستون جزع می کند از مفارقت حضرت ! این را همه دیدند. وجود مبارک حضرت برگشت، این ستون را بغل کرد مثل یک دوست؛ این ستون آرام شد. بنواخت نورمصطفی آن استن حنّانه را کمترزچوبی نیستی؛ حنانه شو، حنانه شو (۲) این رفیق دوّم ما ! مرحوم شیخ طوسی ونیز جناب زمخشری در کشّاف نقل کرده؛ یعنی هم سنّی ها نقل کردند، هم شیعه ها که وجود مبارک پیغمبر(ص) فرمود : یک سنگی بود در جاهلیّت، قبل از اینکه من پیغمبر بشوم؛ هر وقت من را می دید، سلام می کرد؛ و نّی لاعر فه الآن (۳)، الآن هم من آن سنگ را می شناسم. هر وقت من را می دید، سلام می کرد؛ این رفیق سوّم ما. آنهائی که به جائی رسیدند، بعد به خدمت حضرت ولی عصر می رسیدند، شدند بحرالعلوم، آنهایک درس خصوصی هم داشتند. از این درس های عمومی اگر کسی به مقصد می رسید، ما هم از مستان این می بودیم؛ ولی اینطور نیست ! حداکثر این است که آدم جهنّم نرود، بهشت برود، جنّات تجری من تحتها النهار نصیبش بشود، همین! امّا اینکه عند ملیک مقتد ر(۴) باشد، اینها نصیبش نمی شود!! وجود مبارک حضرت چون قائم است، اینها را می پروراند. و چون قائم است، سعی می کند که قعود ما به قیام ما تبدیل بشود که آن حضرت ظهور بکند؛ و اینجور شاگردان خاص را می پروراند. آنها کسانی اند که وقتی حضرت ظهور کرد، به دیوار کعبه تکیه داد و قرائت فرمود: أنا بقیّه الله (۵)، بقیّه الله خیر لکم ا ن کنتم تعلمون (۶)، همه می شنوند؛ در کوتاه ترین مدت خود را به پیشگاه آن حضرت می رسانند. حالا اگر آن ظهور عمومی پیدا نشود؛ ظهور خصوصی و شاگردی خصوصی که ممکن است. ظاهر بودن حضرت ولی عصر (عج) وجود مبارک حضرت فرمود : آفتاب بالأخره هست، این ابر جلوی چشم شما را گرفته؛ شما غائبید،نه ما ! اینکه در جواب آن سئوال که در زمان غیبت از شما چگونه استفاده می کنند، فرمود : مثل آفتاب پشت ابر است؛ یعنی شما غائبید، نه ما ! آفتاب محجوب است یا ما محجوب ؟ این ابر،جلوی آفتاب را گرفته یا جلوی ما را گرفته ؟ در جریان ظلّ گرفتن و کسوف و خسوف چه طور است ؟! آن را ظلّ گرفته یا ما را ظل گرفته ؟! ما را ظل گرفته. یعنی وقتی زمین بین ما و شمس فاصله شد، آنجا که رو به آفتاب است که کاملاً نور دارد. سایه ماه می افتد روی زمین؛ زمین را ظلّ می گیرد، زمین تاریک می شود؛ ما را ظلّ گرفته، نه شمس را ! ما چون آن شمس را نمی بینیم، می گوئیم : آفتاب را ظلّ گرفته، وگرنه او همچنان روشن است. چون هم آن سمت کره ماه روشن است، و هم سائر نظام کیهانی روشن است. آن را ظلّ نگرفته، ما را ظلّ گرفته؛ این سحاب هم جلوی آن را نگرفته، بلکه مانع ما شده. ولی بالأخره از او بر می آید که مشکل ما را حل کند. بنابراین هدف خلقت این است که ما فقط عبادت کنیم، یعنی اطاعت. چون بخش پایانی سوره ذاریات یک قضیه نیست که بشر برای عبادت خلق شد، دو تا قضیه است؛ یکی موجبه، دیگری سالبه. نفرمود: خلقت الج نّ و النس ل یعبدون، فرمود : و ما خلقت الجنّ و النس لا لیعبدون؛ یعنی برای غیر عبادت خلق نشد. بنابراین اگر کسی کارهای عادی انجام بدهد که حرام نیست، ولی اثر دینی ندارد؛ لهو و لعب است، معصیت نیست؛او در این ۱۰ ساعت یا ۲۰ ساعت در راستای خلقت حرکت نکرده است.او، هم باید قضیه موجبه را حفظ بکند، هم قضیه سالبه را تا جمیع شئونش بشود نّ صلات ی و نسک ی و محیای و ممات ی ل لّه ربّ العالمین. چنین انسانی خلیفه کامل است؛ و در عصر کنونی وجود مبارک ولی عصر، یعنی مهدی شخصی موجود موعود از یک سو، قائم غائب (علیه آلاف التحیّه والثناء) از سوی دیگر است که جمعیّت را می برد به سمتی که به مصداق: و ما خلقت الج نّ و النس لا ل یعبدون عمل می کنند و همه کارها می شود عبادی. تولید می شود عبادی، مصرف می شود عبادی، هنر می شود عبادی، ادبیات می شود عبادی … ؛ هم حسن فعلی دارد، هم حسن فاعلی. هم کار خوب می کند، هم برای رضای خدا می کند. اگر کسی آدم خوبی باشد، ولی کارش بازی باشد؛ معصیت نکرده، مؤمن هست؛اما چون یک رکن را از دست داده، به هدف نمی رسد. یا کارش کار خوبی است، به نفع جامعه است، ولی او موحد نیست؛ چون فاقد حسن فاعلی است، یک گوشه را از دست داده است. ما به سمتی در سایه آن حضرت حرکت می کنیم که هم حسن فاعلی داشته باشیم، هم حسن فعلی تا بشود جمیع شئون ما للّه، آنوقت بشر به این وضع می رسد؛ آنگاه می شود لیظهره علی الدّین کلّه و لو کره المشر کون (۷). ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱) سبأ / ۱۰ (۲) کلیات شمس / غزل ۲۱۳۰ (۳) الأمالی ل لطوسی / ۳۴۱ (۴) قمر / ۵۵ (۵) الکافی / ۱ / ۴۷۲ (۶) هود / ۸۶ (۷) توبه / ۳۳ * سخنرانی آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته) در دیدار با جمع کثیری از طلاب، فضلاء، دانشجویان و اقشار مختلف مردم قم به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر (عج) قم ؛ دفتر مقام معظّم رهبری ـ ۱۳۸۱
نظرات شما عزیزان: موضوعات
پيوندها
تبادل لینک هوشمند |
|||
|